کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک نشر ققنوس
معرفی کتاب ملت عشق، بهترین کتاب داستانی نویسنده ترک
کتاب ملت عشق از دو داستان تشکیل شده است؛ داستان اول درباره “الا روبینشتاین” زن چهل ساله و خانه داری است که به همراه سه فرزند و شوهر بی عاطفه خود زندگی ناخوشایندی دارد اما زندگی وی وقتی به عنوان یک ویراستار برای یک آژانس ادبی شروع به کار می کند به طرز چشمگیری تغییر می کند. اولین وظیفه شغلی او تهیه گزارش درباره رمانی است به نام کفر شیرین، در مورد مولوی شاعر قرن سیزدهم و معلم صوفی محبوبش شمس تبریز. نویسنده رمان فرد ناشناخته ای به نام عزیز زاهارا است که در ترکیه زندگی می کند و اولین کتاب خود را منتشر کرده است.
داستان دوم کتاب در واقع همین رمان عزیز زاهارا است که الا در ابتدا تمایلی برای کار بر روی کتابی که از دنیایی متفاوت از آن چه در آن زندگی می کند، ندارد اما طولی نمی کشد که شیفته رمان و نویسنده آن می شود.
کتاب ملت عشق از 5 فصل تشکیل شده است؛ خاک، آب، باد، آتش و خلا فصول کتاب را تشکیل می دهند که هر کدام توسط یک راوی روایت می شوند.
خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد، نوک قلمم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدمهایی شناختم، قصههایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته. کفشهای آهنی سوراخ شده؛ من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی…
مولانا خودش را «خاموش» مینامید؛ یعنی ساکت. هیچ به این موضوع اندیشیدهای که شاعری، آن هم شاعری که آوازهاش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستیاش، چیستیاش، حتی هوایی که تنفس میکند چیزی نیست جز کلمهها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور میشود که خودش را «خاموش» بنامد؟
کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سالهاست به هر جا پا گذاشتهام آن صدا را شنیدهام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانستهام و به گفتههایش گوش سپردهام. شنیدن را دوست دارم؛ جملهها و کلمهها و حرفها را… اما چیزی که وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود.
اغلب مفسران مثنوی بر این نکته تأکید میکنند که این اثرِ جاودان با حرف «ب» شروع شده است. نخستین کلمهاش «بشنو!» است. یعنی میگویی تصادفی است شاعری که تخلصش «خاموش» بوده ارزشمندترین اثرش را با «بشنو» شروع میکند؟ راستی، خاموشی را میشود شنید؟
همه بخشهای این رمان نیز با همان حرف بیصدا شروع میشود. نپرس «چرا؟» خواهش میکنم. جوابش را تو پیدا کن و برای خودت نگه دار.
چون در این راهها چنان حقیقتهایی هست که حتی هنگام روایتشان هم باید به مثابه راز بمانند.
(از متن کتاب)
«ارسلان فصیحی» بیش از این کتابهای «زندگی نو»، «قلعه سفید» از اورهان پاموک (برنده جایزه نوبل ادبی ٢٠٠٦) و «سلول ٧٢» از اورهان کمال را ترجمه و راهی بازار کتاب کرده است.